معنی معادل فارسی هویت

لغت نامه دهخدا

هویت

هویت. [هَُ وی ی َ] (ع اِ) هُویّه. رجوع به هُویّه شود.

فرهنگ معین

هویت

(هُ و یَّ) [ع. هویه] (اِ.) شخصیت، ذات، حقیقت چیز.

فرهنگ عمید

هویت

آنچه از نام، نام خانوادگی، نام پدر و ویژگی‌های دیگر که شخص بدان ها شناخته می‌شود،
حقیقت شیء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد، شخصیت، ذات،
هستی، وجود،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

هویت

چبود، نام و نشان، کیستی

مترادف و متضاد زبان فارسی

هویت

ماهیت، وجود، هستی، تشخص

فارسی به عربی

هویت

شخصیه، هویه

فرهنگ فارسی هوشیار

هویت

شخصیت، ذات هستی

معادل ابجد

معادل فارسی هویت

917

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری